عاشقان حسینی
پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 19:35 ::  نويسنده : میرانی

سه ویژگى برجسته ی مؤمن از زبان امام رضا (ع) :

مؤمن ، مؤمن واقعى نیست ، مگر آن که سه خصلت در او باشد :

 

سنتى از پروردگارش و سنتى از پیامبرش و سنتى از امامش .
اما سنت پروردگارش ، پوشاندن راز خود است .
اما سنت پیغمبرش ، مدارا و نرم رفتارى با مردم است .

اما سنت امامش ، صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است ...



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 19:28 ::  نويسنده : میرانی

شهید یعقوب ابراهیم نژاد اگر می دانستم با هر بار که خونم ریخته می شود بی حجابی آغوش حجاب در بر می گیرد، حاضر بودم هزاران هزار بار کشته شوم. شهید احمد پناهی حجاب شما سنگری است آغشته به خون من که اگر آن را حفظ نکنید به خون من خیانت کرده اید.

------------

بیمارستان از مجروحین پر شده بود... حال یکی خیلی بد بود... رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت. وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت بیاورمش داخل اتاق عمل. من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم... مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری.ما برای این چادر داریم می رویم... چادرم در مشتش بود که شهید شد. از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم... راوی: خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس



بنده خیال می کنم فضیلت بکاء بر سید الشهدا(ع)بالاتر از نماز شب باشد زیرا نماز شب عمل قلبی صرف نیست بلکه کارقلبی است ولی حزن و اندوه و بکاء عمل قلبی است به حدی که بکاء و دمعه از علایم قبولی نماز وتر است.

بکاء بر مصائب اهل بیت(ع) و به خصوص حضرت سیدالشهدا(ع) شاید از آن قبیل مستحباتی باشد که مستحبی افضل از آن نیست.

بکاء من خشیة الله ، گریه از ترس خداوند ، آن هم همینجور است شاید افضل از آن نباشد.

 



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 19:24 ::  نويسنده : میرانی

روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد.

مردی نشست و ساعتها تلاش پروانه را برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله تماشا کرد. آنگاه تلاش پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمیتواند به تلاشش ادامه دهد. آن مرد تصمیم گرفت به پروانه کمک کند و با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد.

پروانه به راحتی از پیله خارج شد, اما جثه هایش ظریف و بالهایش چروکیده بودند. مرد به تماشای پروانه ادامه داد. او انتظار داشت بال­های پروانه گسترده و مستحکم شود و از جثه او محافظت نماید.

اما چنین نشد!

در واقع ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست پرواز کند. آن مرد مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از ان سوراخ ریز را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به  وسیله ان مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد.

گاهی اوقات در زندگی فقط به تلاش و تقلا نیاز داریم.

اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم, فلج میشدیم, به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هرگز نمیتوانستیم پرواز کنیم.

من نیرو خواستم و خداوند مشکلاتی سر راهم قرار داد تا قوی شوم.

من دانش خواستم و خداوند  مسایلی برای حل کردن به من داد.

من سعادت و ترقی خواستم و خداوند موانعی سر راهم قرار داد تا آن­ها را از میان بردارم.

پس نترس, با مشکلات مبارزه کن و بدان که تو میتوانی بر آنها غلبه کنی زیرا هر آنچه بخواهی خداوند به تو خواهد داد.



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 19:17 ::  نويسنده : میرانی

به گزارش صفحه عربی شیعه آنلاین، اخبار رسیده از شهر کوفه در نزدیکی نجف أشرف حاکی از آن است که همزمان با سالروز ضربت‌ خوردن مولای متقیان، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام، بخشی از دیوار مسجد کوفه ترک خورد.

گفتنی است بر اساس روایت های موجود، ترک خوردن دیوار مسجد کوفه همزمان با سالروز ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام،‌ از نشانه‌های آخرالزمان و ظهور حضرت ولیعصر أرواحنا فداه به شمار می رود.

.

.

.

 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 19:9 ::  نويسنده : میرانی

 به یک پاندا میگن بزرگترین آرزویی که داری چیه میگه عکس رنگی بگیرم

♦♦♦♦♦♦♦♦♦جوک حیوانات♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

قورباغه وزنبور با هم ازدواج میکنند قورباغه میگه قوقوقوقوقوقوربونت برم زنبور میگه وظ وظ وظ وظ وظ وظ وظیفته 

♦♦♦♦♦♦♦♦♦جوک حیوانات♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

یک کلاغ با یه زرافه عروسی می کنه بچشون کلافه می شه!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦جوک حیوانات♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

یه روز یه بابا میره ماهی بگیره تور رو می اندازه تو دریا هرچی می کشه درنمی اید میره زیره اب می بینه ماهی ها تور را بستن دارن والیبال بازی می کنند!!....



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 19:5 ::  نويسنده : میرانی

ب مامانم میگم موهام میریزه ، میگه کمتر برو تو اینترنت!!!

گفنم اگه دردی مرضی چیزی دارین بگین از مامانم بپرسم دلیلشو بگه!!!

 

تنبلی بد دردیه ...

چند ساعت پیش ی آلو خوردم هستش هنوز تو دهنمه!

حال ندارم برم بندازمش تو سطل آشغال

کسی نمیدونه چند ساعت طول میکشه تا تجزیه بشه؟؟؟!!!

 

بعد از مدت ها ی چیزی خریده بودم روش نوشته بود

' Made in Iran '...

 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 19:3 ::  نويسنده : میرانی

مردی نابینا زیر درختی نشسته بود!

 پادشاهی نزد او آمد، ادای احترام کرد و گفت:قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟»
پس از او نخست وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت:آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟‌

سپس مردی عادی نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:‌‌ احمق،‌راهی که به پایتخت می رود کدامست؟...



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 18:59 ::  نويسنده : میرانی

 دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم از راه اومده میگه خوابه؟
میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!!!!
...........
پ ن پ های جالب و با حال..............
آب خونه قطع شده بود. بعد که وصل شد یه آب زرد از شیر میومد. می پرسه زنگ لوله هاست؟
پــــَ نه پــــــَ سازمان آب واسه عذرخواهی اولش آب پرتقال می فرسته..!
...........
پ ن پ های جالب و با حال..............
در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلو در پارک کرده میگه میخوای بری تو؟
پـَـــ نــه پـَـــ در و باز کردم هوای کوچه عوض شه
...........
پ ن پ های جالب و با حال..............
رفتم فست فود گارسون دختر اومده میگه غذا میل دارین ؟!
میگم پـَـــ نــه پـَـــ بشین ۲ دقیقه اومدم خودتو ببینم همش تو اشپزخونه ای!!!...



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 18:57 ::  نويسنده : میرانی

شخصی در یک تست هوش دردانشگاه که جایزه یک میلیون دلاری براش تعیین شده شرکت کرده .سوالات این مسابقهبه شرح زیر میباشد ...

 

1-جنگ 100 ساله چند سال طول کشید؟


الف-116 سال ب-99 سال ج-100 سال د- 150 سال
آن شخص از این سوال بدون دادن جواب عبور کرد .

 

2-کلاه پانامایی در کدام کشور ساخته میشود؟


الف-برزیل ب-شیلی ج-پاناما د-اکوادور
آن ازدانش اموزان دانشگاه برای جواب دادن کمک خواست .....



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 18:56 ::  نويسنده : میرانی

الف- خوابگاه پسران

(
در اتاقی دو پسر به نام های «مهدی» و «آرمان» دراز کشیده اند. مهدی در حال نصب برنامه روی لپ تاپ و آرمان مشغول نوشتن مطالبی روی چند برگه است. در همین حال، واحدی شان، «میثاق» در حالی که به موبایلش ور می رود وارد اتاق می شود)
میثاق: مهدی... شایعه شده فردا صبح امتحان داریم.

مهدی: نه! راسته. امتحان پایان ترمه...



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:, :: 19:11 ::  نويسنده : میرانی

پرونده اش را زیر بغلش گذاشتند و بیرونش کردند

ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فریاد کشید :

بهت گفته باشم ، تو هیچی نمی شی ، هیچی

مجتبی نگاهی به همکلاسی هایش انداخت ،

آب دهانش را قورت داد

خواست چیزی بگوید اما ، سرش را پایین انداخت و رفت

برگه مجتبی ، دست به دست بین معلم ها می گشت

اشک و خنده دبیران در هم آمیخته بود

امتحان ریاضی ترم اول...

 



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:, :: 19:2 ::  نويسنده : میرانی

گفت : آیا دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! نور/۲۲

گفتم : چرا...

گفت : پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد تـوبـه کنید. هود/۹۰

گفتم : گناهم زیاد است 

گفت : مگر نمی‌دانید خداوند تـوبـه را از بنده‌هایش قبول می‌کند؟! توبه/۱۰۴

گفتم : دیگر روی توبه ندارم 

گفت : خدا عزیز و دانا است و آمرزنده‌ی گناه و پذیرنده‌ی تـوبـه. غافر/۳

گفتم : برای کدام گناهم توبه کنم؟

گفت : خدا همه‌ی گناه‌هان را می‌بخشد. زمر/۵۳

گفتم : حتی اگر تکرار بشه؟

گفت : به جز خدا کیست که گناهان را ببخشد؟ آل عمران/۱۳۵

گفتم : تسلیم رحمت خدا هستم

خدایا پس ببخش ...

ببخش ازاینکه امانتدار خوبی نبودم ...                                                                                          دلی که به امانت داده بودی در این شب هاشکست.



چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:, :: 18:59 ::  نويسنده : میرانی
لئوناردو داوینچی موقع کشیدن تابلو “شام آخر” دچار مشکل بزرگی شد: می بایست “نیکی” را به شکل "عیسی” و “بدی” را به شکل “یهودا” یکی از یاران عیسی که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر می کرد. او کار را نیمه تمام رها کرد تا مدل‌های آرمانی‌اش را پیدا کند.
 
روزی در یک مراسم همسرایی, تصویر کامل مسیح را در چهره یکی از جوانان همسرا یافت. جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتودها و طرح‌هایی برداشت.
 
سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقریباً تمام شده بود ؛ اما داوینچی هنوز برای یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود. کاردینال مسئول کلیسا کم کم به او فشار می آورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند.
 
نقاش پس از روزها جست و جو , جوان شکسته و ژنده پوش مستی را در جوی آبی یافت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند , چون دیگر فرصتی بری طرح برداشتن از او نداشت. گدا را که درست نمی فهمید چه خبر است به کلیسا آوردند، دستیاران سرپا نگه‌اش داشتند و در همان وضع داوینچی از خطوط بی تقوایی، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداری کرد.
 
وقتی کارش تمام شد گدا، که دیگر مستی کمی از سرش پریده بود، چشمهایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید، و با آمیزه ای از شگفتی و اندوه گفت: “من این تابلو را قبلاً دیده ام!” داوینچی شگفت زده پرسید: کی؟! گدا گفت: سه سال قبل، پیش از آنکه همه چیزم را از دست بدهم. موقعی که در یک گروه همسرایی آواز می خواندم , زندگی پر از رویایی داشتم، هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهره عیسی بشوم!

“می توان گفت: نیکی و بدی یک چهره دارند ؛ همه چیز به این بسته است که هر کدام کی سر راه انسان قرار بگیرند.”

پائولو کوئیلو

 


صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقان حسینی و آدرس asheghanehosseini.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 48
بازدید ماه : 63
بازدید کل : 11745
تعداد مطالب : 14
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

Alternative content